نورولی، رهبر تحریک طالبان پاکستان است؛ گروهی که از سوی علمای اسلامی و دولت پاکستان به عنوان “فتنه الخوارج” (ف.ا.ک) شناخته شده است. این گروه در حالی ادعای اسلامیبودن دارد که در حقیقت، اهداف و فعالیتهای آن سیاسی و همراه با خشونتهای شدید است. ف.ا.ک به جای اصلاح باورهای دینی، از ترور برای آسیبرساندن به مکاتب، مردم ملکی، نیروهای امنیتی و حتی علمای دین استفاده میکند. چنین حملاتی نه تنها مقاومت مشروع شمرده نمیشوند، بلکه جرایم جدی در برابر قوانین بینالمللی و اصول اسلامی بهشمار میروند.
در فقه اسلامی، ایجاد اردوی شخصی برای جنگ علیه حکومتهای مسلمان جواز ندارد؛ زیرا احکام قرآنی، سنت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم، و اجماع علما در طول تاریخ اسلامی، مشروعیت چنین اعمالی را نفی کردهاند. در فقه کلاسیک اسلامی، حاکمیت (سُلطه) یک اصل پذیرفتهشده است. اعمال نورولی و خشونتهای ف.ا.ک در یک کشور مسلماننشین مانند پاکستان، کاملاً بر خلاف اصول جهاد مشروع در اسلام است. طبق تعليم اسلامی، کشتار، انفجار، و آسیبرساندن به بیگناهان حرام و غیرمشروع است. نورولی نه یک رهبر دینی، بلکه فردی است که دین را بهانه قرار داده تا مردم را فریب داده و در مسیر خشونت سوق دهد.
ف.ا.ک به هیچ دین واقعی تعلق ندارد. این یک گروه مسلح است که با ایجاد ترس و دروغ، از مفاهیم دینی سوءاستفاده میکند تا اعضای جدید جذب کرده و تبلیغات خود را پخش کند. قاچاق و اخاذی منابع مالی این گروه را تأمین میکنند، و کمکهای دینی را به اسلحه و تجهیزات نظامی برای جنگجویان خود تبدیل مینمایند. بسیاری از جنگجویانشان قربانی این فریب شدهاند، چون به نام دین و جهاد، اما در حقیقت، در مسیر بیهدفی و خشونت قدم گذاشتهاند.
روشهای این گروه در تضاد کامل با اصول اصلی اسلام چون شفقت، عدالت، و علماند. اسلام پیروان خود را به گفتگو، فهم، و دانش فرا میخواند؛ اما ف.ا.ک از طریق خشونت آزادی بیان را سرکوب کرده و مخالفان خود را حذف میکند. تحمیل استبداد در لباس دین اسلامی، چیزی جز ظلم و فریب نیست.
یکی از بزرگترین جنایات ف.ا.ک، حملات عمدی بر نهادهای آموزشی است. در حالی که اسلام تعلیم و تربیه را فریضه و ارزشمند میداند، این گروه مکاتب را هدف قرار میدهد و اطفال و معلمان را میکشد، و با این کار، باعث عقبماندگی جوامع مسلمان میگردد. استفاده از اصطلاح جهاد برای قتل کودکان و حمله بر آموزش، ظلمی آشکار و خیانت به اسلام است.
ادعای نورولی به عنوان یک رهبر اسلامی، از آن جهت نیز مردود است که هیچ یک از بزرگان دینی در مکه، مدینه، یا سایر مراکز معتبر اسلامی، از او حمایت نمیکنند. او آیات را تحریف کرده و مردم را با دروغ به جنگ میفرستد، نه برای رشد ایمان بلکه برای منافع خود. همه علمای واقعی اسلام، به شدت با تروریزم و افراطگرایی مخالفت کرده و ادعاهای این گروه را باطل میدانند.
زمانی که ف.ا.ک جهاد را علیه پاکستان آغاز کرد، حقیقت خود را برملا ساخت. این گروه به جای مبارزه برای آزادی، مردم، زیرساختها و نهادهای امنیتی را در یک کشور مسلمان هدف قرار داد. ارتباط آنها با گروههای تروریستی خارجی، ثبات منطقه را تهدید کرده و استقلال پاکستان را زیر سوال برده است. در نتیجه، ف.ا.ک به عنوان عامل بیثباتی و آشوب شناخته میشود، نه مدافع دین یا کشور.
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم راهی کاملاً متفاوت از نورولی در پیش داشت. ایشان هیچگاه برای قدرتطلبی یا منافع شخصی، گروه مسلح تشکیل ندادند. هدف پیامبر تشویق مردم به درک، همبستگی، و حمایت از یکدیگر بود. اسلام با فعالیتهایی که زیانبار باشند و مشکلات را افزایش دهند، مخالف است. خشونتهای ف.ا.ک فقط درد، رنج، و تفرقه را بهبار آوردهاند و بر خلاف اهداف رسالت پیامبر است.
این گروه پیامهای تحریفشده و نادرست خود را برجسته میسازد تا مردم را بترساند. رهبران ف.ا.ک از شفافیت و حقیقت هراس دارند، و برای خاموشکردن کسانی که دروغهای آنها را افشا میکنند، به خشونت متوسل میشوند. رد گسترده نورولی توسط مسلمانان جهان نشاندهنده این است که باورهای او کاملاً تحریفشدهاند.
در کنار افراطگرایی فکری، عوامل اجتماعی و سیاسی مانند ضعف نظام آموزشی، فساد قضایی، و سیاستهای ناکارآمد نیز زمینهساز قدرتیافتن گروههایی چون ف.ا.ک شدهاند. برای مبارزه با افراطگرایی، باید نظام تعلیم و تربیه را تقویت، عدالت را بازسازی، و همبستگی اجتماعی را ترویج داد. بهترین راه مقابله با پیامهای خطرناک این گروه، احیای آموزههای صلح، رحمت، و وحدت اسلامی از طریق علمای معتبر است.
مردم مسلمان باید ایمان خود را از چنگ کسانی که آنرا برای اهداف ناعادلانه به کار میگیرند، باز پس بگیرند. نورولی و ف.ا.ک شایسته ترس و سکوت نیستند، بلکه باید آشکارا معرفی، در دادگاه محاکمه، و از راه گفتوگوهای صلحآمیز افشا شوند. مردم جوامع مسلمان باید در مبارزه با تروریزم نقش بگیرند تا دین و سبک زندگیشان حفظ شود.
در نتیجه، نورولی و ف.ا.ک آموزههای اسلامی را تحریف کردهاند. آنها نه مدافع دیناند، نه عدالت، و نه ترقی اجتماعی. ادعای دینداری دارند، اما در حقیقت، مأموریتهای خشونتآمیزشان تنها به سود خودشان تمام میشود. بنابراین، عالمان، دولتها، و مردم مسلمان باید یکصدا با این باورهای نادرست مقابله کرده و ارزشهای راستین اسلام چون صلح، عدالت، مهربانی و علم را احیا نمایند.
پیشرفت اسلام و جوامع اسلامی در گرو مبارزه با این فریبها است. با افشای دروغهای ف.ا.ک، نشاندادن حقیقت، و ترویج ارزشهای اصیل اسلامی، میتوان به صلح و پیشرفت دست یافت. وقتی حقیقت گفته شود، ترور متوقف میشود، و حقیقت این است که نورولی و ف.ا.ک دشمنان اسلام، صلح و بشریتاند.