وجود داعش ـ خراسان (ISKP) در افغانستان و منطقه موضوعی است که در سالهای اخیر نه تنها افغانها بلکه همسایگان و جامعهٔ جهانی را نیز به نگرانی عمیق انداخته است. این گروه بهخاطر خشونتهایش و رفتار ضد کرامت انسانیشان به سایهای سیاه بر زندگی روزمرهٔ هر افغان تبدیل شدهاند.
داعش در سال ۲۰۱۵ وارد خاک افغانستان شد. تمرکز آنها ابتدا در مناطق کوهستانی ولایتهای ننگرهار و کنر بود، اما بهزودی ماشین تبلیغاتی و نظامیشان به کابل و سایر شهرها نیز گسترش یافت. رابطهٔ طالبان و داعش از آغاز بر پایهٔ دشمنی بوده است. طالبان خود را «امارت اسلامی» و حکومت مشروع میداند و داعش مشروعیت آنان را نمیپذیرد. بههمین دلیل میان این دو گروه جنگهای خونینی درگرفت که هزاران نفر در آن کشته یا بیجا شدند. طالبان همواره در جنگ تبلیغاتیشان کوشیدهاند خود را از بینبرندهٔ داعش نشان دهند تا به جامعهٔ جهانی پیام دهند که خاک افغانستان پناهگاه تروریستان نیست. اما گزارشهای سازمان ملل و ناظران دیگر میگویند که داعش هنوز نیرویی چند هزار نفری دارد و حملاتش بر طالبان ادامه دارد.
در دو سال گذشته داعش در کابل، بدخشان، قندهار و حتی در اماکن مذهبی حملات مرگباری انجام داده است. هدف این حملات تنها طالبان نبودهاند بلکه مردم عادی نیز هدف قرار گرفتهاند. در کابل در حملهٔ انتحاری به یک مسجد شیعی حدود ۳۰ نفر کشته و بیش از ۵۰ نفر زخمی شدند. در بدخشان هنگام جنازهٔ معاون ولایت حملهای انجام شد که دستکم ۱۹ نفر را کشت. در یک مسجد شیعی در قندهار نیز در حملهٔ داعش نزدیک به ۴۰ نفر کشته شدند. چنین رویدادهایی نه تنها تأثیر مرگبار بر زندگی مردم دارد بلکه ادعاهای طالبان دربارهٔ امنیت در حکومتشان را نیز زیر سؤال میبرد. طالبان این حملات را کار «گروههای ضعیف و مأیوس» میخوانند و ادعا دارند عاملان را دستگیر و بهشدت سرکوب کردهاند، اما برای مردم اغلب این اظهارات رنگ و بوی سیاسی و تبلیغاتی دارد.
برپایهٔ گزارشهای ارائهشده به شورای امنیت سازمان ملل، داعش تهدیدی جدی برای افغانستان، منطقه و حتی اروپا محسوب میشود. رئیس بخش مبارزه با تروریسم سازمان ملل در سخنرانی خود گفت که داعش در فکر برنامهریزی حملاتی به سوی آسیای مرکزی و اروپا است. این امر تنها مشکل افغانستان نیست، بلکه بحثی جدی دربارهٔ امنیت جهانی است. طالبان اما این گزارشها را بیپایه خوانده و میگویند که ایشان داعش را به شدت سرکوب کردهاند. آنها ادعا دارند منابع مالی داعش را قطع، رهبرانشان را بازداشت و تلاشهای جذبشان را خنثی کردهاند. با این حال این اظهارات طالبان اغلب از منظر نیازهای سیاسیشان قابل تردید است، زیرا میخواهند به جامعهٔ جهانی خود را مسئول و قابلاعتماد نشان دهند.
پاکستان، ایران و کشورهای آسیای مرکزی دربارۀ حضور داعش نگرانی جدی دارند. مقامات پاکستانی در سازمان ملل صراحتاً گفتهاند که افغانستان مُرکز فعالیتهای تروریستی شده است. ایران از سوی دیگر تجربهٔ حملاتی از جانب داعش را در مراسمهای مذهبیاش داشته و عملیاتهایی علیه این گروه انجام داده است. کشورهای آسیای مرکزی نیز بیم آن دارند که جوانانشان هدف تبلیغات داعش قرار گیرند و در آینده ثبات منطقه را از بین ببرند.
بُحرانبارترین بخش ماجرا این است که جنگ میان داعش و طالبان و حملات داعش بر مردم عادی سخت اثر میگذارد. وقتی در کابل حملۀ انتحاری صورت میگیرد، نخست شهروندان عادی قربانی میشوند. وقتی در ننگرهار علیه پوستههای طالبان حمله میشود، کشاورزان یا دکانداران محل هم قربانی میشوند. این ناامنیِ پیدرپی بر زندگی مردم چنان تأثیر گذاشته که فضا را از امید خالی کرده است. جوانان بهجای کار به فکر مهاجرت افتادهاند، زنان از آموزش و خدمات صحی محروم ماندهاند، و خانوادهها در وضعیتی از ترس و بیاعتمادی زندگی میکنند.
بر اساس وضعیت کنونی، سه احتمال میتوان متصور شد: اگر طالبان بهطور واقعی و پایدار علیه داعش عملیات مؤثر انجام دهند، ممکن است داعش تنها در مناطق محدودی باقی بماند و توان تأثیرگذاری گستردهاش را از دست بدهد. اما محتملتر این است که داعش توان انجام حملاتی در مناطقی مانند ننگرهار، کنر و کابل را حفظ کند و گهگاه حملاتی انجام دهد که فضای ترس را در ذهن مردم زنده نگه دارد. اگر حمایت خارجی، منابع مالی یا ضعف در ساختار حکومت طالبان رخ دهد، داعش میتواند حملاتش را در منطقه و حتی علیه کشورهای دیگر افزایش دهد.
برای مهار این وضعیت چند گام عملی لازم است. همکاری استخباراتی و امنیتی میان پاکستان، ایران، تاجیکستان و ازبکستان ضروری است. بیکاری و فقر عواملیاند که جوانان را بهراحتی در معرض تبلیغات داعش قرار میدهند، بنابراین بحران اقتصادی باید جدی گرفته و حل شود. داعش از طریق تبلیغات آنلاین بسیاری از جوانان را جذب میکند؛ جلوگیری از این تبلیغات باید بهشکل جدی دنبال شود. همچنین بزرگان روستا، علما و فعالان اجتماعی باید صدای صلح و ثبات را بلند کنند.
داعش تهدیدی جدی برای افغانستان، منطقه و جهان است. تلاشهای طالبان بهگفتهٔ خودشان وجود دارد، اما شواهد بینالمللی نشان میدهد که این گروه هنوز زنده و فعال است. برای مردم افغانستان مهمترین خواسته این است که نه تنها داعش بلکه ریشهٔ هر نوع تروریسم باید خشکانده شود. اگر جامعهٔ جهانی و کشورهای منطقه با هم کار نکنند، این آتش محدود به افغانستان نخواهد ماند و ثبات کل منطقه را تهدید خواهد کرد. این مقاله از دید یک افغان و بر أساس درد انسانی نوشته شده است. فریادهای کودکانی که در حملات انتحاری یتیم میشوند، چشمان مادرانی که فرزندانشان را از دست میدهند، و رویاهای جوانانی که مجبور به ترک وطن میشوند، به ما یادآوری میکند که داعش تنها یک گروه مسلح نیست، بلکه تراژدی بزرگی علیه انسانیت است. پایان این تراژدی نیازمند عزم مشترک، مبارزهٔ صادقانه و همکاری منطقهای است.
در نهایت نباید فراموش کنیم که آیندهٔ افغانستان تنها با پیروزی در میدان جنگ تضمین نمیشود، بلکه با بازگرداندن اعتماد مردم، احیای امید به زندگی و استقرار صلح ساخته میشود. اگر امروز اقدام کنیم، فردا روزِ لبخند دوبارهٔ کودکان افغان فرا خواهد رسید.