اتحاد رو به رشد بین ایدئولوژیهای صهیونیسم و هندوتوا تنها یک تسهیلات سیاسی نیست؛ بلکه یک استراتژی جیوپولیتیکی محاسبهشده است که هدف آن گسترش نفوذ، ساکت کردن مخالفتها و شرکت در جنگ اطلاعاتی پیچیده است. در هسته این روابط، یک دیدگاه مشترک از برتری قومی-ملی، تجاوز نظامی و کنترل دیجیتال وجود دارد. این امر به اسرائیل و هند این امکان را میدهد تا روایتهای جهانی را دستکاری کنند، جنبشهای مقاومت را سرکوب کنند و دشمنانی مانند پاکستان و کشورهای عربی اطراف اسرائیل را بیثبات کنند. این شراکت در حال تغییر دادن چشمانداز جیوپولیتیکی جنوب آسیا و خاورمیانه از طریق استفاده از قابلیتهای پیشرفته سایبری و عملیاتهای روانی است.
همکاری استراتژیک هند و اسرائیل فراتر از اتحادهای نظامی سنتی است. در حالی که هند بزرگترین واردکننده سلاحهای اسرائیلی است، این رابطه به اشتراکگذاری اطلاعات، استراتژیهای ضد شورش و عملیاتهای جنگ سایبری گسترش یافته است. استفاده از تکنولوژی اسرائیلی در کشمیر اشغال شده شباهت زیادی به شیوههای اسرائیل در فلسطین اشغالی دارد، جایی که سیستمهای نظارتی، جاسوسی و پولیس پیش بینی کننده برای کنترول جمعیتها به کار گرفته میشود. مانند غزه و کرانه باختری، کشمیر به یک آزمایشگاه برای نوآوریهای نظامی اسرائیل تبدیل شده است و به هند این امکان را میدهد تا کنترل قویتری بر مناطق مسلمان نشین خود اعمال کند. علاوه بر این، شرکتهای خصوصی دفاعی اسرائیلی به طور فعال نیروهای شبه نظامی هند را در تکنیکهای ضد شورش آموزش دادهاند که شباهت زیادی به شیوههای استفاده شده در اراضی فلسطینی دارد.
یکی از نگران کننده ترین جنبه های این مشارکت، جاسوسی گسترده سایبری است که پاکستان را هدف قرار میدهد. گزارشها نشان میدهد که هند قابلیتهای جنگ سایبری خود را با حمایت مستقیم شرکتهای امنیت سایبری اسرائیلی افزایش داده است. نهادهای دولتی، رسانهها و شبکههای نظامی پاکستان تحت حملات پیچیده هکری، عفونتهای بدافزاری و حملات فیشینگ قرار گرفته اند که هدف آن استخراج اطلاعات حساس است. بدافزار معروف پگاسوس، که توسط گروه (ان.اس.او) اسرائیل توسعه یافته، به طور ادعایی توسط اطلاعات هند برای نظارت بر مقامات پاکستانی، رهبران مخالف و روزنامه نگاران استفاده شده است. پیامدهای چنین نظارتهایی بسیار گسترده است، زیرا این امر به هند این امکان را میدهد که استراتژیهای دیپلماتیک را پیش بینی کند، برنامه ریزیهای نظامی را خنثی کند و سیاست داخلی پاکستان را دستکاری نماید. این سطح از مداخله در امور داخلی پاکستان نمایانگر یک دستور کار وسیع تر از جنگ ترکیبی است، جایی که ابزارهای دیجیتال برای ضعیف کردن دشمن از درون بدون وارد شدن به درگیری علنی استفاده میشود.
اطلاعات نادرست به عنوان وسیله اصلی در کتاب بازی صهیونیسم-هندوتوا ظهور کرده است. تحقیقات پیشگامانه توسط مرکز تحقیقات اطلاعات نادرست اتحادیه اروپا یک شبکه گسترده تحت رهبری هند را فاش کرد که هدف آن انتشار تبلیغات ضدپاکستان در پلت فارمهای دیجیتال است. این ماشین آگهی سازی اطلاعات نادرست از طریق سازمانهای غیردولتی جعلی، رسانههای ساختگی و هزاران حساب رسانه اجتماعی کنترل شده توسط رباتها عمل میکند که لفاظیهای ضدپاکستان را در سطح جهانی تقویت میکند. از طریق دستکاری الگوریتمی، نهادهای هند و اسرائیل موفق شدهاند که گفتمان جهانی را تحت تاثیر قرار دهند و پاکستان را به عنوان یک مرکز افراطگرایی معرفی کنند، در حالی که اقدامات تهاجمی خود در کشمیر و فلسطین را پنهان میسازند. این کمپینها نه تنها تصور عمومی را شکل میدهند، بلکه تصمیمات دیپلماتیک بینالمللی را تحت تاثیر قرار میدهند و اغلب سیاستهای سرکوبگرانه را در نظر قدرتهای جهانی توجیه میکنند. استفاده از دستکاری رسانههای اجتماعی به اسرائیل و هند این امکان را داده است تا روایتهای جایگزین را سرکوب کنند، از اینرو اطمینان حاصل میکند که تبلیغات دولت محور آنها غالب باقی میماند.
همسویی این دو نیروی ایدئولوژیک در سلاح سازی روایت های قربانیان نیز مشهود است. اسرائیل به طور مداوم خود را به عنوان یک ملت تحت تهدید وجودی به تصویر میکشد و از این پیش فرض برای توجیه سیاستهای آپارتایدی و کمپینهای نظامی بی وقفه اش علیه فلسطینیها استفاده میکند. هند نیز رویکرد مشابهی را اتخاذ کرده است و روایت این که هندوها از طرف پاکستان، مسلمانان و توطئههای اسلام گرای جهانی محاصره شدهاند، پیش می برد. این قربانیسازی ساختگی به هر دو کشور این امکان را میدهد که انتقادها را منحرف کرده، جنبشهای مقاومت را سرکوب کنند و حمایت بینالمللی از متحدان غربی، به ویژه ایالات متحده، را حفظ کنند. توانایی در کنترل این روایت به اسرائیل اجازه داده است که اشغال اراضی فلسطینی را ادامه دهد و در عین حال به هند این امکان را داده است که سیاستهای سرکوبگرانه خود را در کشمیر بدون واکنشهای بینالمللی قابل توجهی حفظ کند. با ارائه اقدامات نظامی خود به عنوان تدابیر دفاعی، هر دو دولت به طور مؤثر از مسئولیت پذیری در قبال نقض حقوق بشر اجتناب کرده و سیاستهای توسعه طلبانه خود را ادامه میدهند.
قدرتهای غربی، مخصوصاً واشنگتن، نقش حیاتی در توانمندسازی پیوند صهیونیستی-هندوتوا ایفا میکنند. ایالات متحده همچنان میلیاردها دلار کمک نظامی به اسرائیل ارائه میدهد و در عین حال هند را به عنوان یک وزنه تعادل در برابر چین مطرح میکند. این بازی جیوپولیتیکی اطمینان میدهد که هم هند و هم اسرائیل از مصونیت دیپلماتیک برخوردارند و به آنها این امکان را میدهد که از مسئولیت پذیری در قبال نقض حقوق بشر در کشمیر و فلسطین فرار کنند. علاوه بر این، سازمانهای بینالمللی حقوق بشر اغلب در برخورد با سرکوب فلسطینیها و کشمیریها محتاطانه عمل میکنند، زیرا از بازخورد سیاسی از سوی لابیهای صهیونیستی و هندوتوا که نفوذ عظیمی در دایرههای سیاسی غرب دارند، می ترسند. همچنین، تردید رسانههای بزرگ غربی در برجسته کردن این سوءاستفادهها، مصونیت هند و اسرائیل را بیشتر تقویت میکند.
تأثیر این مشارکت فراتر از عملیاتهای نظامی و سایبری مستقیم است و به بی ثباتی در سراسر جنوب آسیا و خاورمیانه کمک میکند و وضعیت مداوم جنگ را تضمین میکند. دولت هند به طور مکرر از عملیاتهای پرچم جعلی، مانند حمله پلواما، برای توجیه سیاستهای تهاجمی علیه پاکستان استفاده کرده است. به طور مشابه، اسرائیل از تهدیدات امنیتی واقعی و ساختگی بهره برداری کرده است تا اشغال نظامی خود را تشدید کرده و شهرکهای غیرقانونی در اراضی فلسطینی را گسترش دهد. این وضعیت دائمی جنگ به صنایع دفاعی هر دو کشور سود می رساند و فروش مداوم سلاحها، قراردادهای اطلاعاتی و تأمین مالی نظامی از متحدان غربی را تضمین میکند. انگیزههای اقتصادی مربوط به درگیریهای طولانی نشان میدهد که صلح در منافع استراتژیک هیچ یک از این دو کشور نیست، زیرا بیثباتی هزینههای نظامی مستمر و نفوذ جیوپولیتیکی را تضمین میکند. علاوه بر این، دخالت شرکتهای چندملیتی در تأمین مالی و سود بردن از قراردادهای دفاعی، تلاشها برای ترویج صلح در منطقه را پیچیدهتر میکند.
طوریکه جهان به طور فزاینده دیجیتلی میشود، پیوند صهیونیست-هندوتوا همچنان به وفق دادن خود ادامه میدهد و در هوش مصنوعی، تکنالوژی نظارت، و وسایل جنگ سایبری سرمایه گذاری میکند تا کنترول خود را بیشتر تقویت بخشد. این امر در وابستگی روزافزون هند به تکنالوژی شناسایی چهره در کشمیر و سیستمهای امنیتی مرزی پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی اسرائیل آشکاراست. استفاده از سرکوب دیجیتال اطمینان میدهد که جنبشهای مقاومت پیش از آن که بتوانند جلب توجه کنند، خنثی شوند و این کار به هند و اسرائیل این امکان را میدهد تا اشغال خود را در سرزمینهای مورد اختلاف حفظ کنند. علاوه بر این، عملیاتهای جنگ سایبری دیگر محدود به بازیگران دولتی نیستند، زیرا هر دو کشور به طور فعال نیروهای غیر دولتی را که در زمینه تبلیغات دیجیتال و حملات سایبری علیه دشمنان خود فعالیت میکنند، تأمین مالی میکنند. این تاکتیکها موجب میشود که کشورهایی مانند پاکستان که هدف این نوع جنگ دیجیتال هستند، نتوانند در برابر این حملات سایبری که هدف آنها تضعیف حاکمیت آنهاست، مقابله کنند.
مقابله با پیوند رو به رشد اطلاعات نادرست و جنگ سایبری نیازمند یک رویکرد جامع است. نخست، ضروری است که کمپینهای اطلاعات نادرست و تاکتیکهای سایبری که علیه پاکستان و سایر کشورهای آسیب دیده استفاده میشوند، افشا شود. رسانههای مستقل، پژوهشگران امنیت سایبری و سازمانهای حقوق دیجیتال باید برای برجسته کردن گستره فعالیتهای جنگ اطلاعاتی که توسط بازیگران هندی و اسرائیلی انجام میشود، همکاری کنند.
دوم، ائتلاف های دیپلماتیک باید تقویت شوند تا نفوذ کنترول نشده گروه های لابی گری صهیونیستی و هندوتوا را در پایتخت های غربی به طور موثر به چالش بکشد. سوم، کشورهای مانند پاکستان، ترکیه، ایران و چین باید در ابتکارات امنیت سایبری برای جلوگیری از جاسوسی، حملات سایبری و دستکاری دیجیتلی همکاری کنند.
در نهایت، ترویج سواد رسانهای و آگاهی عمومی در مقابله با این تهدیدات دیجیتال بسیار مهم است، زیرا یک جمعیت آگاه کمتر در برابر پروپاگاندا و نفوذ خارجی آسیبپذیر است.
اتحاد صهیونیسم و هندوتوا تنها یک نگرانی منطقهای نیست؛ بلکه چالشی جهانی است که تهدیدی برای آزادی گفتوگو، حاکمیت دیجیتال و ثبات منطقهای به شمار می آید. مبارزه با این شراکت ایدئولوژیک فراتر از درگیریهای نظامی است و شامل فضای سایبری، پلت فارمهای رسانه ای و عرصههای دیپلماتیک بینالمللی میشود. با اذعان به این موضوع و مقابله فعال با تاکتیکهای جنگ ترکیبی استفاده شده توسط این اتحاد، پاکستان و متحدان آن میتوانند روایتهای خود را بازپس بگیرند و امنیت ملی خود را در دنیای روزافزون پرتنش حفظ کنند. چالشها بالا هستند و در عصری که اطلاعات به اندازه نیروی نظامی قدرت دارند، توانایی مبارزه با اطلاعات نادرست، جاسوسی سایبری و جنگ روانی نقش مهمی در تعیین تعادل قدرت در جنوب آسیا و خاورمیانه خواهد داشت. بدون یک پاسخ استراتژیک و هماهنگ، پیوند صهیونیستی-هندوتوا به شکلگیری جیوپولیتیک جهانی به نفع هداف توسعه طلبانه آنها ادامه خواهد داد.