در طول سالها، خیبر پختونخوا بهعنوان یکی از مناطق مهم پاکستان شناخته شده که تروریزم زیادی را متحمل گردیده است. تحریک طالبان پاکستان (TTP) نمایانگر رنج، بیثباتی و مشکلات گسترده در مناطق پشتوننشین میباشد. ظهور دوباره این گروه، تلاش دیگریست برای فریب مردم از طریق تحریف مفاهیم اسلامی، چنانکه در گذشته نیز چنین کردند. اما اینبار وضعیت متفاوت است، زیرا مردم از اهداف شوم این گروه که توسط دولت پاکستان و علمای برجسته اسلامی با عنوان “فتنه خوارج” (FAK) یاد شده، آگاه هستند.
این عنوان نشان میدهد که این گروه عمداً تعالیم اسلام را تحریف کرده تا مردم را بفریبد. با آنکه ادعای پیروی از اسلام را دارند، اما عملکرد آنها با اصول اساسی دین اسلام مطابقت ندارد. آنها مفاهیم دینی را به گونهای وارونه جلوه میدهند تا جنایات خود را پنهان سازند—چیزی که در اسلام بهشدت نکوهش شده است. این مقاله به بررسی ریشههای این گروه، بهرهبرداری آن از ایدئولوژی، و تأثیرات پایدار تروریزم بر زندگی مردم پشتون میپردازد.
پیدایش فتنه خوارج (FAK) را نمیتوان بدون درک تحولات ژئوپولیتیکی پس از حادثه ۱۱ سپتامبر توضیح داد. پس از حمله ایالات متحده بر افغانستان، مناطق پشتوننشین پاکستان به دلیل نزدیکی با مرز افغانستان، دچار بیثباتی شدند. در این شرایط، گروه FAK در بخشهای مختلف خیبر پختونخوا ظهور کرد و با ادعای تطبیق شریعت اسلامی، خود را بر جامعهای تحمیل نمود که از پیش با مشکلات فراوان مواجه بود.
FAK از خشونت و زورگویی بهعنوان ابزار اصلی بهره میبرد. این گروه بهصورت مکرر مکاتب، بهویژه مکاتب دخترانه را هدف حملات قرار داده است. آنان بیش از ۴۰۰ مکتب را تخریب یا بمبگذاری کردهاند که آشکارا بر خلاف اصول اسلامی میباشد. این حملات نه تنها امنیت اطفال را تهدید میکند، بلکه نشاندهنده نادیدهگرفتن کامل ارزش آموزش در اسلام است. عملکردهای دیگر این گروه شامل قتلهای خودسرانه، اعمال فشار بر بزرگان قومی، اخاذی مالی و راهاندازی محکمههای غیرقانونی میباشد. چنانکه در تاریخ نیز آمده، گروه خوارج نیز ریختن خون مسلمانان را بهنام دین جایز میدانستند؛ در حالیکه علمای اهلسنت همیشه مشروعیت را بر پایه عدالت، قانون و رأی اکثریت دانستهاند، نه زور و ترور.
استفاده گزینشی از آیات قرآن، یکی از روشهای خطرناک این گروه برای فریب مردم و جذب نیرو میباشد. آنان آیاتی را که به نفع خودشان است انتخاب کرده و از بقیه مفاهیم اسلامی چشمپوشی میکنند. آنها با برداشت نادرست از متون دینی، اعمال ظالمانهای چون ترور، کشتار، و حملات خشونتبار از جمله قتل دستهجمعی اعضای کمیتههای صلح را توجیه میکنند. این اعمال نشان میدهد که آنان هیچ ارزشی برای جان انسانها قایل نیستند، در حالیکه در اسلام، جان انسان از جایگاه بلند برخوردار است.
پیامبر اسلام (ص) هشدار داده بود که در آینده کسانی خواهند آمد که قرآن میخوانند، اما مسیر حق را گم میکنند. این سخن به خوبی خصلتهای سرد و بیرحمانه گروههایی چون FAK را که دین را ابزار قدرت میسازند، توصیف میکند.
عملیاتهای نظامی دولت پاکستان مانند راهِ راست، راهِ نجات، و ضربِ عضب، نه تنها برای سرکوب تروریزم بود، بلکه بیانیهای واضح علیه تفکر افراطگرایی نیز محسوب میشد. مردم مناطق آسیبدیده با نیروهای امنیتی همکاری کرده و برای بازگشت به زندگی عادی تلاش نمودند. علمای اسلامی نیز بهروشنی اعلام کردند که آنچه FAK بهعنوان «شریعت» معرفی میکند، نه عدالت دارد، نه رأفت، و نه عمق علمی.
با وجود تلاشهای تبلیغاتی این گروه برای تغییر چهرهاش، اهداف واقعی آنها همچنان پابرجاست. آنان از فقر، نارضایتی اجتماعی و مشکلات اقتصادی برای جذب نیرو استفاده میکنند. در ظاهر، علیه زورگویی صحبت میکنند، اما خودشان به گونهای سازمانیافته از خشونت بهره میبرند. قهرمان ساختن عاملان حملات تروریستی بهعنوان «شهید»، تحریف معنای واقعی شهادت در اسلام است که در اصل، برای دفاع از زندگی و عدالت است، نه کشتار بیگناهان.
ملت پاکستان با ایستادگی در برابر تروریزم، نشان داده که یک ملت خشونتطلب نیست. فرهنگ مردم این سرزمین بر اساس آموزههای اسلام واقعی شکل گرفته است—اسلامی که بر وحدت، درک متقابل، شفقت، و حمایت از مظلومان تأکید دارد. با اتکا به همین ارزشها، پاکستان توان آن را دارد که در برابر افراطگرایی مقاومت کند و بر آن پیروز گردد.