کوریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) یک دیدگاه جسورانه است که وعده میدهد چشمانداز اقتصادی و ژئوپولیتیکی پاکستان را تحول ایجاد کند. این پروژه که به عنوان بخشی حیاتی از ابتکارکمربند و جاده چین (BRI) در نظر گرفته شده، بیش از یک مجموعه از پروژههای زیربنایی است؛ بلکه یک شریان استراتژیک است که هدف آن تبدیل پاکستان به یک مرکز منطقهای برای تجارت، انرژی و رشد صنعتی میباشد. با بیش از 62 میلیارد دالر سرمایهگذاری اولیه و افزایش مستمر سرمایهگذاری چین به بیش از 65 میلیارد دالر در سالهای اخیر، CPEC فرصتهای بیسابقهای را فراهم میآورد، در حالی که چالشهای قابل توجهی نیز به همراه دارد که نیازمند مدیریت دقیق و اصلاحات سیاسی است.
پروژههای بلندپروازانه CPEC در حال حاضر شروع به آمادهسازی زیرساختهای لازم برای یک پاکستان مدرن و متصل به یکدیگر کرده است. یکی از دستاوردهای برجسته، توسعه بندر گوادر است، تأسیسات بندری عمیقی که به عنوان دروازهای برای تجارت چین در نظر گرفته شده تا نقاط تنگه دریایی سنتی مانند تنگه مالاکا را دور بزند. توسعه این بندر، همراه با زیرساختهای مرتبط مانند جادهها، خطوط ریلی و پروژههای انرژی، بهگونهای طراحی شده است که زنجیره تأمین بین مناطق داخلی چین (بهویژه سینکیانگ) و بازارهای خاورمیانه، آفریقا و اروپا را کوتاهتر کند. این اتصال انتظار میرود هزینههای حملونقل را کاهش دهد، کارایی تجارت را افزایش دهد و فعالیتهای اقتصادی را در سراسر پاکستان تحریک کند.
علاوه بر گوادر، پروژههای جادهای گستردهای در حال اجرا هستند. خط غربی، که بیش از ۱,۱۵۳ کیلومتر از پنجاب شمالی، خیبر پختونخواه و بلوچستان را پوشش میدهد، در حال ارتقاء به بزرگراههایی با دو و چهار لاین است و برنامههایی برای تبدیل آن به بزرگراههای شش لاینه وجود دارد. این پروژهها نه تنها در حال مدرن کردن شبکه حملونقل پاکستان هستند بلکه برای کاهش ناکارآمدیهای تجارت داخلی نیز حیاتی هستند. بزرگراههای بهبود یافته، حرکت سریعتر کالاها و افراد را تسهیل کرده و مناطق دورافتاده را با مراکز اقتصادی اصلی متصل میکنند.
انرژی یکی دیگر از اولویتهای حیاتی است. CPEC باعث تسریع در ساخت چندین نیروگاه شده است، از جمله پروژههای نیروگاههای زغالسنگی، خورشیدی و هیدرواستاتیکی. این توسعهها در رفع کمبودهای مزمن انرژی پاکستان که به طور تاریخی مانع رشد صنعتی بودهاند، نقش اساسی داشتهاند. به عنوان مثال، پروژههای انرژی زودهنگام به افزایش ظرفیت نصبشده بیش از 10,000 مگاوات کمک کردهاند که به طور قابل توجهی مدت زمان خاموشیهای برق که قبلاً مناطق صنعتی بزرگ را تحت تأثیر قرار داده بود، کاهش داده است. بهبود در دسترس بودن انرژی نه تنها تولید صنعتی را افزایش میدهد، بلکه کیفیت زندگی میلیونها پاکستانی را نیز بهبود میبخشد.
یکی از انتقادهای مداوم از CPEC، خطر وابستگی به بدهی و اتهامات مربوط به اینکه پاکستان ممکن است در تله بدهی گرفتار شود، به دلیل انباشت بدهیهای غیرقابل تحمل از وامهای چین است. با این حال، بررسی دقیقتر ساختار تأمین مالی تصویر پیچیدهتری را نشان میدهد. آمار رسمی نشان میدهند که تنها حدود ۲۰٪ از تأمین مالی CPEC بر مبنای بدهی است، در حالی که ۸۰٪ باقیمانده به شکل سرمایهگذاریهای سهام، کمکها یا قرضه های مشروط با نرخ بهره بسیار پایین (به اندازه 1.6٪ و حتی 0٪ در برخی موارد) ساختار یافته است. این شرایط بسیار مطلوبتر از پروژههای زیربنایی قبلی است که توسط نهادهایی مانند بانک جهانی تأمین مالی شدهاند، که معمولاً نرخهای بهرهای بین ۵٪ تا ۸.۵٪ داشتهاند.
علاوه بر این، بسیاری از پروژههای تأمین مالیشده تحت CPEC بهگونهای طراحی شدهاند که ناکارآمدیهای زیرساختی موجود پاکستان را جبران کنند، که مدتهاست به چالشهای اقتصادی این کشور افزوده است. از این منظر، بدهی بهدستآمده تنها نتیجه پروژههای CPEC نیست، بلکه یک سرمایهگذاری ضروری برای غلبه بر مشکلات سیستماتیک مانند شبکههای حملونقل ناکافی، کمبود انرژی و قابلیتهای صنعتی قدیمی است. در حالی که پاکستان با چالشهای مالی قابلتوجهی مواجه است، کارشناسان معتقدند که اصلاحات ساختاری در مالیات، تولید درآمد و حکومتداری علل اصلی بدهی کشور هستند، نه شرایط تأمین مالی CPEC.
فراتر از جنبههای فنی و مالی، تأثیر واقعی بیشتر در سطح پایهای دیده میشود. در مناطقی مانند بنو و رشکئی در خیبر پختونخواه، تأسیس مناطق اقتصادی ویژه (SEZs) تحت چارچوب CPEC شروع به ایجاد منافع ملموس برای جوامع محلی کرده است. بهعنوان مثال، منطقه اقتصادی بنو که بیش از ۴۰۰ هکتار را پوشش میدهد، تاکنون سرمایهگذاریهایی را در بخشهایی از جمله پردازش مواد معدنی و کشاورزی جذب کرده است. جوانان محلی، که بسیاری از آنها پیشتر دسترسی محدودی به فرصتهای شغلی داشتند، اکنون به مشاغل جدید در صنایع تولیدی و خدماتی دست یافتهاند. گزارشها نشان میدهند که این مناطق میتوانند بیش از ۲۵,۰۰۰ شغل ایجاد کنند و به این ترتیب بیکاری منطقهای را کاهش داده و توسعه اجتماعی-اقتصادی را تسهیل کنند.
در مثالی دیگر، منطقه اقتصادی ویژه رشکئی نزدیک پیشاور بهعنوان یک قطب صنعتی و فناوری ظهور کرده است. کارآفرینان محلی کسبوکارهایی راهاندازی کردهاند که از زیرساختهای پیشرفته و رژیمهای مالیاتی مطلوب بهرهمند میشوند. این نه تنها اقتصاد محلی را متنوع میکند بلکه باعث توسعه مهارتها و انتقال فناوری میشود که از اجزای کلیدی تابآوری اقتصادی بلندمدت هستند.
موفقیتها تنها به آمار اقتصادی محدود نمیشوند. رهبران جامعه در این مناطق گزارش میدهند که استانداردهای زندگی بهبود یافته، دسترسی به خدمات عمومی بهتر شده و حس امیدواری نسبت به آینده دوباره جان گرفته است. در مناطق پیشین حاشیهنشین، پروژههای CPEC منجر به ساخت مکاتب، کلینیکها و مراکز اجتماعی شده است، که اطمینان میدهد که مزایای توسعه به طور عادلانهتری توزیع میشود.
اهمیت استراتژیک CPEC فراتر از اصلاحات اقتصادی داخلی است. در زمینه منطقهای وسیعتر، اتصال بهبود یافته پاکستان از طریق CPEC این کشور را به عنوان یک بازیگر کلیدی در آسیای جنوبی و مرکزی مطرح میکند. با زیرساختهای بهبود یافته، پاکستان میتواند به عنوان یک کریدور تجاری حیاتی میان چین، خاورمیانه، آفریقا و حتی اروپا عمل کند. این اتصال به ویژه در شرایط رقابت منطقهای، بهویژه با هند، اهمیت زیادی دارد. با استفاده از شراکت استراتژیک خود با چین، پاکستان میتواند تأثیرگذاری هند را در منطقه متعادل کرده و یک نظم اقتصادی چندقطبی را ایجاد کند که به نفع منافع ملی آن باشد.
علاوه بر این، CPEC به تنظیم مجدد سیاست خارجی پاکستان کمک میکند. هنگامی که پاکستان به طور نزدیک با چین در پروژههای زیرساختی بزرگ همکاری میکند، این کشور قدرت چانهزنی بیشتری در مجامع بینالمللی پیدا میکند و سرمایهگذاریهای اضافی از کشورهای همسایه که به دنبال گزینههای جایگزین برای کمکهای سنتی غربی هستند، جذب میکند. در زمانی که کمکهای توسعهای ایالات متحده کاهش یافته است، روابط عمیقتر پاکستان با چین وزن جدیدی به حاکمیت و استراتژی اقتصادی آن میبخشد.
برای بهره برداری کامل از پتانسیل تحولی CPEC ، پاکستان باید چارچوب سیاستی فعالانهای را اتخاذ کند که هم مزایای داخلی و هم منطقهای را حداکثر کند. توصیههای کلیدی عبارتند از:
اجرای اصلاحات ساختاری: پاکستان باید بر اصلاحات مالی تمرکز کند که جمعآوری درآمد را بهبود بخشد و نواقص در هزینههای عمومی را کاهش دهد. با رسیدگی به آسیبپذیریهای اقتصادی اساسی، کشور میتواند بهتر از بدهیهای خود مدیریت کند و اطمینان حاصل کند که سرمایهگذاریها در CPEC بازدهی پایدار داشته باشند.
تقویت ظرفیتسازی محلی: سرمایهگذاری در منابع انسانی حیاتی است. گسترش برنامههای آموزش فنی و حرفهای اطمینان میدهد که جوامع محلی میتوانند به طور کامل در مزایای CPEC شرکت کنند. افزایش تعداد کارگران ماهر در بخشهای کلیدی، مانند ساختوساز، تولید و فناوری اطلاعات، به کاهش وابستگی به نیروی کار خارجی و ترویج نوآوری بومی کمک خواهد کرد.
بهبود حاکمیت و شفافیت: تقویت مکانیسمهای نظارتی و اطمینان از شفافیت در اجرای پروژهها به مقابله با انتقادات از فساد و سوءمدیریت کمک خواهد کرد. این امر همچنین اعتماد عمومی را افزایش داده و مشارکت بیشتر بخش خصوصی محلی را تشویق خواهد کرد.
تمرکز بر توسعه جامع: نابرابریهای منطقهای باید با تضمین این که پروژه های CPEC تنها به مراکز شهری بزرگ محدود نباشدند و مناطق کمتر توسعه یافته نیز گسترش یابند،رفع گردد. ایجاد مناطق ویژه اقتصادی اضافی و سرمایهگذاری در زیرساختهای روستایی میتواند رشد متوازن را تقویت کرده و نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی را کاهش دهد.
استفاده از شراکتهای استراتژیک: با تشدید رقابت منطقهای، پاکستان باید از CPEC به عنوان ابزاری استراتژیک برای ارتقای موقعیت بینالمللی خود استفاده کند. مشارکت در مجامع چندجانبه مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) و جستجو برای شراکتهای اقتصادی جدید میتواند به تنوع منابع سرمایهگذاری و تقویت ارتباطات منطقهای کمک کند.
پرداختن به چالشهای امنیتی: با توجه به خطرات امنیتی که برخی از پروژههای CPEC را تحت تأثیر قرار داده است، پاکستان باید همکاری نزدیکی با چین داشته باشد تا اقدامات امنیتی در محل را بهبود بخشد. اطمینان از ایمنی کارگران چینی و جوامع محلی برای حفظ اعتماد سرمایهگذاران و تداوم پروژهها حیاتی خواهد بود.
بینشهای کارشناسی و دیدگاهی برای آینده: کارگاهها و بحثهای علمی اخیر، مانند آنهایی که توسط مرکز مطالعات حقوقی چین در LUMS برگزار شده است، اهمیت یک رویکرد متوازن را برجسته میکنند. کارشناسان تأکید میکنند که اگرچه CPEC با چالشهایی مانند حوادث امنیتی در گوادار و بحثهای مربوط به پایداری بدهی مواجه شده است، اما مزایای بلندمدت آن همچنان قابل توجه است، به شرطی که با تدابیر سیاستی دقیق همراه باشد. آنها استدلال میکنند که نباید CPEC را به تنهایی دید بلکه باید آن را بخشی از یک استراتژی وسیعتر برای ادغام منطقهای و اصلاحات اقتصادی دانست.
به عنوان مثال، دکتر احمد و محمد خالد، استاد مهمان در LUMS و مشاور پیشین بانک جهانی، معتقد است که آزادسازی تجارت، زمانی که با سرمایهگذاری در زیرساختها و منابع انسانی همراه باشد، میتواند اثرات منفی بدهی خارجی را کاهش دهد. به همین ترتیب، کارشناسان سیاستی خاطرنشان کردهاند که تأثیر تحولآفرین CPEC تنها زمانی به طور کامل محقق خواهد شد که پاکستان از اثرات چندبرابری بهبود ارتباطات و امنیت انرژی برای افزایش تولید صنعتی و رشد صادرات استفاده کند.
نگاه به آینده، چشماندازهای CPEC به توانایی پاکستان در یکپارچهسازی اصلاحات داخلی خود با الزامات استراتژیک اتحاد بستگی دارد. در حالی که کشور در یک محیط ژئوپولیتیکی پیچیده حرکت میکند، تعادل در روابط خود با چین، مدیریت تنشها با هند و واکنش به تحولات اقتصادی جهانی در حال تغییر، CPEC چارچوبی برای توسعه پایدار و توانمندسازی منطقهای ارائه میدهد. با تبدیل چالشها به فرصتها، پاکستان میتواند به عنوان یک اقتصاد مقاوم و پویا در دنیای بهطور فزاینده به هم پیوسته ظهور کند.
پتانسیل تحولی CPEC در توانایی آن برای بازتعریف مسیر اقتصادی و ژئوپولیتیکی پاکستان نهفته است. در حالی که این کریدور با چالشهایی از جمله نگرانیهای بدهی، مسائل امنیتی و پیچیدگیهای رقابت منطقهای مواجه است، مزایای کلی آن، زمانی که با دوراندیشی استراتژیک مدیریت شود، غیرقابل انکار است. با شرایط مالی مطلوب، سرمایهگذاریهای هدفمند در زیرساختها و سیاستهای جامع برای ساخت ظرفیت و اصلاح حکمرانی،CPEC میتواند محرک توسعه اجتماعی-اقتصادی گستردهای باشد.
برای پاکستان، کلید موفقیت تنها در دریافت سرمایهگذاریها نیست، بلکه در استفاده ازآنها برای ایجاد تغییرات پایداراست.با رسیدگی به ناکارآمدیهای ساختاری و ترویج مدل رشد عادلانه تر، پاکستان میتواند از مزایای استراتژیک اتحاد خود با چین حداکثر استفاده را ببرد. این امر به نوبه خود به آن اجازه خواهد داد که با فشارهای منطقهای مقابله کرده، صادرات را افزایش داده و آیندهای پررونق تر برای شهروندان خود فراهم کند.
در نهایت، CPECهم چالش و هم فرصت است؛ یک پلتفرم پویا که از طریق آن پاکستان میتواند جایگاه خود را در اقتصاد جهانی دوباره تصور کرده و خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در امور منطقهای معرفی کند. با ترکیب صحیح اصلاحات، مشارکت محلی تقویتشده و دیپلماسی استراتژیک، این کریدور میتواند واقعاً نیروی تحولی باشد که پاکستان را برای نسلهای آینده متحول کند.