توهم ثبات منطقهای در آسیای جنوبی بهتدریج در حال فروپاشی است، زیرا این منطقه زیر فشار یک کمپاین بیرحمانه و حسابشدهی جنگ پنهان قرار دارد. در پسِ چهرهی دیپلماسی دموکراتیک و رشد اقتصادی، هند یک بازی خطرناکِ براندازی سازمانیافته توسط دولت را طراحی کرده است که نهتنها همسایگانش، بلکه اساس صلح بینالمللی و قواعد حقوقی جهانی را تهدید می کند. در حالیکه جهان این مسئله را نادیده گرفته است، هند بهگونهای تهاجمی در بخشهای مختلف جهان عمل میکند؛ عمدتاً از طریق سازمانهای استخباراتی، اعزام نیرو به کشورهای دیگر، و انجام ترورهای هدفمند.
بازداشت کلبهوشن یادیو در بلوچستان، فعالیتهای پنهانی هند را در پاکستان برای جهانیان آشکار ساخت. داستان یادیو و نامهایی که او فاش کرد، شبکهی بزرگی از فعالیتهای استخباراتی هند را افشا کرد که هدف آن بیثبات ساختن منطقه بوده است. این عوامل که تحت حمایت سازمان استخبارات هند (راو) فعالیت میکنند، نقش کلیدی در ایجاد ناآرامی، تمویل گروههای افراطی، و تشویق به خرابکاری در پاکستان داشتهاند. از مناطق مرزی پاکستان با افغانستان و ایران بهعنوان پایگاههای عملیاتی استفاده شده تا اختلافات داخلی در کشور شعلهور گردد.
با توجه به ارتباط هند با تحریک طالبان پاکستان (TTP) که یک گروه تروریستی شناختهشده است، این استراتژی روشنتر میشود. در حالیکه هند در سطح جهانی بهعنوان قربانی تروریزم شناخته میشود، در سطح منطقهای با گروهها و اشخاصی مرتبط بوده که صلح را مختل میکنند. گفته میشود که مسئولان هندی به جنگجویانی که قصد بیثباتسازی مناطق قبیلهای پاکستان را داشتند، سلاح، تمویل مالی، و مشوره دادهاند. این جنگ نیابتی که زیر نقاب دیپلماسی ادامه دارد، همچنان امنیت در امتداد مرزهای پاکستان را تهدید میکند؛ در حالیکه کشور تلاش مینماید از تأثیرات جنگ افغانستان نجات یابد.
این اظهارات اکنون با افزایش رویدادهای بینالمللی به اثبات رسیدهاند. در سال ۲۰۲۳، مقامات قطر هشت افسر نیروی دریایی هند را به جرم جاسوسی محکوم کردند که فعالیتهای استخباراتی هند را در خارج از آسیای جنوبی افشا نمود. این یافتهها نشان میدهد که جاسوسی هند تنها یک ادعا نیست، بلکه یک سیاست رسمی دولتی است که در کشورهای مختلف جریان دارد. ادعای کانادا مبنی بر دست داشتن مأمورین هندی در قتل رهبر سیکها، هارديپ سینگ نجر، شهرت هند را در سطح بینالمللی شدیداً لطمهدار کرد. بهگونهای مشابه، تلاش برای ترور یک فعال سیک در خاک ایالات متحده، و گزارشهایی از جاسوسی و آزار سیکها در بریتانیا نیز موجود است.
این ماجرا هنوز به پایان نرسیده است. ایران که معمولاً از درگیر شدن در اختلافات جنوب آسیا خودداری میورزد، در رابطه با فعالیتهای استخباراتی هند در ولایت سیستان و بلوچستان، پیام مستقیم و جدیای صادر کرد. این نمونه نشان میدهد که دکترین استخباراتی هند آمادهی عبور از مرزهای جغرافیایی معمول است. کشوری که زمانی بازیگر منطقهای بود، اکنون بهگونهای عمل میکند که گویی یک سازمان استخباراتیِ کنترلناشده است که هدفش مهار مخالفان و سرکوب اعتراضات میباشد.
این اقدامات تنها به جاسوسی سنتی محدود نیست. هند مجموعهای از روشها را بهکار گرفته که شامل پخش اطلاعات نادرست، سوءاستفاده از فضای مجازی، و اعمال فشار در مذاکرات دیپلماتیک است. با نفوذ در شبکههای اجتماعی و اندیشکدهها، هند تلاش دارد تصویر خود را بهعنوان یک دموکراسیِ قربانی ترور به نمایش بگذارد؛ در حالیکه در واقع، حقوق دیگر کشورها را زیر پا میگذارد. زیر چتر دیپلماسی، هند ملیگراییای را صادر میکند که تهاجمی است، تنوع را برنمیتابد و به کثرتگرایی بیاعتناست.
پیامدهای این وضعیت در سطح کلان بسیار نگرانکننده است. این اعمال تنها ناشی از افراد سرکش یا اشتباهات فردی نیست، بلکه نتیجهی سیاستهایی است که بر شوونیسم و توسعهطلبی بنا شدهاند. کشوری که ادعای حمایت از نظام جهانی مبتنی بر قانون را دارد، نمیتواند با انجام ترورهای هدفمند، مداخله در امور دیگر کشورها، و پخش اطلاعات نادرست، همان قوانین را نقض کند. بهروشنی پیداست که یک مشکل جدی وجود دارد و پیامدهای آن میتواند فاجعهبار باشد.
در قلب این رویکرد تهاجمی، کشورها از پرداختن به مسائل مهم منطقهای خودداری میکنند. با لغو یکجانبه وضعیت ویژهی جامو و کشمیر، رد کمکهای بینالمللی برای حل بحرانهای آبی، و اعمال نفوذ پنهانی بر کشورهای همسایه، هند استراتژی گستردهای از انعطاف ناپذیری را در پیش گرفته است. بهجای گفتگو، اکنون کشورها فرمان صادر میکنند؛ بهجای مذاکره، به زور تکیه مینمایند. چون این سازوکارها مانند گذشته کارایی ندارند، تردیدها افزایش یافته و همکاریهای منطقهای به حداقل رسیدهاند.
با وجود تحریکات مداوم، پاکستان بر گفتگو و درخواست حمایت بینالمللی تأکید داشته است. این کشور اسناد و شواهدی را در کنفرانسهای جهانی ارائه کرده، شبکههای هندی را افشا نموده، و کشورهای مختلف را ترغیب کرده تا به این مسائل بپردازند. با این حال، بسیاری از کشورهای جهان به این تلاشها پاسخ قابل ملاحظهای ندادهاند، که این امر هند را به اقدامات تهاجمی بیشتر تشویق مینماید. همان دولتهای غربی که اغلب نسبت به بینظمی در دیگر نقاط جهان انتقاد میکنند، باید دریابند که یکی از متحدانشان آزادانه عمل کرده و امنیت بسیاری از کشورها را تهدید میکند.
قواعد بینالمللی زمانی اعتبار مییابند که همهی کشورها همیشه پاسخگو باشند. نادیدهگرفتن نقض قوانین از سوی هند، در حالیکه دیگر کشورها تحت فشار قرار دارند، یک معیار دوگانه ایجاد میکند که رهبری جهانی را تضعیف میسازد. اگر هند بدون مجازات به اقدامات خود ادامه دهد، پیام واضح خواهد بود: هرگونه تروریزم دولتی قابل تحمل است، اگر آن کشور بهسطح خاصی از توسعه اقتصادی رسیده باشد. این تنها محدود به یک منطقه نیست؛ بلکه مسئلهای جهانی است.
اگر به چالش کشیده نشود، جاهطلبیهای هند به منطقه محدود نخواهد ماند. در حال حاضر، این اقدامات منجر به تشدید تنشها، تفرقه میان جوامع مهاجر، و عادیسازی خشونت بهعنوان ابزار حکومتی شده است. از آنجا که تعادل منطقهای، اصول حقوق بینالملل و صلح جهانی در خطر است، هند باید نهتنها برای منافع یک کشور، بلکه برای اصولی که صلح و عدالت جهانی را ممکن میسازد، پاسخگو شناخته شود.