صبح روز چهارشنبه، صدای انفجار مهیبی سکوت خط آهن سبی–کویته را شکست. تنها دقایقی پیش از آن، قطار مسافربری جعفرآباد اکسپرس با دهها مسافر، از همان مسیر گذشته بود. اگر بمب لحظاتی زودتر منفجر میشد، اکنون ممکن بود با یک فاجعه انسانی روبرو باشیم؛ با خانوادههایی داغدار، مادرانی چشمبهراه، و کودکان یتیم.
در داخل قطار، همان لحظه، بسیاری از مسافران شاید غرق در گفتگو، دعا، یا خواب بودند. اما خدا خواست که این انفجار بعد از عبور قطار رخ دهد. این اتفاق، اگرچه تلفات جانی نداشت، اما لرزهای به جان مردم انداخت؛ لرزهای از خاطرهی هزاران فاجعهای که در گذشته در ریلهای پاکستان رخ دادهاند.
یکی از کارکنان ایستگاه سبی، که نخواست نامش فاش شود، گفت:
“وقتی صدای انفجار بلند شد، اولین چیزی که به ذهنمان رسید، قطار بود. اما وقتی فهمیدیم که از خطر گذشته، همهمان نفس راحتی کشیدیم. اما ترس هنوز در چشمان همه مانده است.”
نیروهای امنیتی به سرعت به محل حادثه رسیدند. منطقه محاصره شد، و تیم بمبخنثیسازی (BDU) خط ریل را بررسی کرد تا مطمئن شود هیچ بمب دیگری کارگذاری نشده باشد. مقامات گفتند که هدف اصلی، ایجاد رعب و وحشت در میان مردم بیدفاع بوده است.
درحالیکه تحقیقات جریان دارد و تاکنون هیچ گروهی مسئولیت این حمله را به عهده نگرفته، مسافران نجاتیافته و خانوادههایشان تنها چیزی که احساس میکنند، قدردانی و وحشت درهمتنیدهای از چیزیست که میتوانست پایان زندگیشان باشد.
یک مادر، که دختر کوچکش را در آغوش داشت، در گفتوگو با خبرنگار ما اشکریزان گفت:
“فقط چند لحظه… اگر زودتر میشد، شاید دیگر صدای دخترم را نمیشنیدم.”
این رویداد، زنگ خطری دوباره برای امنیت در مسیرهای حملونقل عمومی در پاکستان است. مردم انتظار دارند که نه تنها عاملین این حمله شناسایی شوند، بلکه تدابیر امنیتی نیز بهگونهای جدی بازنگری شود — تا سفر، یکبار دیگر به معنای «رفتن با آرامش» باشد، نه عبور از مرز مرگ و زندگی.