در کشوری که بسیاری از دادگاهها هنوز با دوسیههای کاغذی و برق ناپایدار فعالیت میکنند، سخن گفتن از هوش مصنوعی (AI) در نظام قضایی بیشتر به فلمهای علمی تخیلی میماند تا اصلاحات واقعی با این حال، در ماه مارچ سال ۲۰۲۵، ستره محکمه پاکستان از آغاز یک مرحله نو خبر داد.
ستره محکمه، هوش مصنوعی را در نظام عدلی کشور خوش آمدید گفت. در قضیه اسحاق احمد در برابر مشتاق احمد، محکمه نه تنها اشارهیی به خودکارسازی کرد، بلکه دیدگاهی را برای آینده ارائه نمود که در آن تکنالوژی در خدمت قاضیان برای صدور فیصلههای سریعتر، مؤثرتر و عادلانهتر باشد. این اقدام رد سنت نبود، بلکه بازنگری در آن بود.
“جج-جیپیتی”، یک مدل زبانی بزرگ که با همکاری پوهنتون ETH Zurich توسعه یافته، هماکنون مورد استفاده قرار دارد. بیش از ۱۵۰۰ قاضی کار با این ابزار را آغاز کردهاند؛ ابزاری که بر اساس قوانین و حقوقالعملهای پاکستان آموزش دیده تا در تهیه مسوده احکام و تحقیق حقوقی کمک کند. هدف واضح است: کاهش پروندههای عقبمانده، کاستن از تأخیرها، و آوردن وضاحت در فیصلهها. اما حقیقت ناخوشایند این است که: هوش مصنوعی راهحل جادویی نیست، و عدالت تنها بر اساس کودهای برنامهنویسی بهدست نمیآید.
قبل از آنکه الگوریتمها تصمیمگیری را تسهیل کنند، باید در دادگاهها انترنت موجود باشد. قبل از آنکه نرمافزارها شواهد را خلاصه کنند، باید دوسیهها دیجیتالی شوند. قبل از آنکه قاضیان از ابزارهای AI استفاده مسؤولانه کنند، باید آموزش ببینند و توانایی تحلیل انتقادی داشته باشند. بدون این شرایط ابتدایی، خطر تنها ناکامی نیست، بلکه انحراف از عدالت است. آیا سیستم قضایی ما واقعاً آماده پذیرش هوش مصنوعی است؟ و مهمتر از آن، چه گامهایی باید نخست برداشته شوند تا تکنالوژی، عدالت را تقویت کند نه که تحریف؟
این بدبینی نیست، بلکه واقعگرایی است.
بسیاری از محکمههای ابتدایی در پاکستان هنوز برق دایمی ندارند. دوسیهها بهصورت دستی نوشته میشوند، در پارچهها پیچانده میشوند و روی گاډیهای چوبی در راهروها انتقال داده میشوند. مراجعین ساعتها در صف میایستند تا تنها از تاریخ جلسهشان خبر شوند. ماموران دوسیه گمشده را پیدا نمیتوانند. در چنین وضعیتی، جج-جیپیتی بیشتر به موجودی از سیاره مریخ شباهت دارد. تکنالوژی، هر قدر هم که پیشرفته باشد، تنها بهاندازه سیستمی مفید است که وارد آن میشود. و اکنون، این سیستم نابرابر است.
اما این انتقاد بر هوش مصنوعی نیست، بلکه فراخوانی است برای تعیین ترتیب اولویتها. پاکستان نباید از جهش دیجیتالی صرف نظر کند، بلکه باید ابتدا پل آن را بسازد.
این پل از زیربنا آغاز میشود: انترنت مطمئن در هر محکمه، دیجیتالیسازی دوسیهها در سراسر ایالات، و ایجاد یک پلتفرم مرکزی که نظام قضایی را از کراچی تا خیبر وصل کند. بدون این زیربناها، AI تنها به جزایری از پیشرفت تبدیل خواهد شد در دریایی از تأخیرها. وعدهی اصلاحات وعده باقی خواهد ماند.
ستره محکمه، درخور ستایش، این چالشها را به رسمیت شناخت. خطوط اخلاقی مشخصی تعیین کرد: هوش مصنوعی باید کمککننده باشد، نه جایگزین. فیصله نهایی باید همچنان توسط قاضیان گرفته شود. محکمه از خطرات واقعی چون ارجاعات نادرست، تعصب خودکار، و سیستمهای پیچیدهی فاقد شفافیت هشدار داد. همچنان تأکید کرد که نمیتوان بدون در نظر گرفتن قانون اساسی و بافت فرهنگی پاکستان، مدلهای خارجی را مستقیماً تطبیق کرد. پیام روشن بود: تکنالوژی باید در خدمت عدالت باشد، نه مانع آن.
و اینجاست که کار واقعی آغاز میشود.
ابزارهای AI نمیتوانند در خلأ قانونی کار کنند. آنها نیاز به قوانین، نظارت، و تدابیر محافظتی دارند. ایجاد “هیات مستقل نظارت بر AI قضایی” تنها یک ایده خوب نیست، بلکه یک ضرورت است.
همچنین نیاز به یک “قانون اخلاقی دادهها” احساس میشود. اطلاعات قضایی فقط جنبه اداری ندارند، بلکه اطلاعات بسیار شخصیاند؛ از شهادتها گرفته تا اسناد طبی، جزییات مالی و روایتهای درد و درگیری. اگر این اطلاعات افشا یا سوءاستفاده شوند، میتوانند آسیبهای جدی وارد کنند.
پیشنویس قانون محافظت از اطلاعات شخصی پاکستان هنوز بهاندازه کافی برای حفاظت از این نوع اطلاعات قضایی سختگیر نیست. نیاز داریم به اقدامات مشخص مانند رمزنگاری، ناشناسسازی، ذخیرهسازی محلی، و محدودیت شدید بر دسترسی اشخاص ثالث.
و در کنار این همه، عنصر انسانی نیز مهم است: قاضیان، ماموران، کارکنان دادگاه، مترجمان. تکنالوژی جایگزین آنها نمیشود، بلکه نیاز بیشتری به آنها دارد. آموزش باید گسترده، چندزبانه، و پیوسته باشد. متخصصان حقوقی باید تنها طرز استفاده از AI را یاد نگیرند، بلکه توانایی پرسیدن و به چالش کشیدن آن را نیز پیدا کنند. بدانند چه زمان اشتباه میکند، بتوانند عقب بکشند و نقش وجدان انسانی نظام عدالت را حفظ کنند.
چون آنچه را که اغلب فراموش میکنیم این است: عدالت فقط در مورد سرعت و کارایی نیست. در مورد ارزشهاست. زمینهها، همدردی، و استدلالهای اخلاقی. هیچ ماشینی، هر قدر پیشرفته، نمیتواند وزن شهادت یک مادر داغدار یا بار اخلاقی یک محکومیت اشتباه را درک کند. این تصمیمها انسانیاند. و باید انسانی باقی بمانند.
این گامها میتوانند شفافیت و یکنواختی بیاورند جاییکه پیش از آن بینظمی بود. ما نباید تنها بپرسیم آیا AI قابل استفاده است، بلکه باید بپرسیم آیا شایسته استفاده است و در کجا جایگاه واقعی دارد؟
آیندهی نظام قضایی در خودکارسازی کورکورانه نیست. در ادغام هوشمندانه است. در هماهنگسازی آرمانها با واقعیت. در سرمایهگذاری بر مردم و ساختارها، پیش از آنکه وارد دنیای کودها شویم.
پاکستان نیاز ندارد به آینده بدود. نیاز دارد برای آن آماده شود. زیرا عدالت، پیش از آنکه دیجیتالی شود، باید قابل دسترس باشد.